کد خبر: ۱۸۱۸۳

خانه ویلیام فاکنر موزه شد

تاریخ انتشار: ۱۳:۱۲ - ۲۵ آذر ۱۳۸۷


فرارو-
ویلیام فاکنر یکی از مهم ترین نویسندگان دوران خود در آمریکا به شمار می رود. با این وجود آثار او تنها متمرکز بر بخشی از جنوب آمریکا، زادگاه او می سی سی پی، بوده است.

اغلب رمان های ویلیام فاکنر بر محور مسائلی چون خشونت و تعصب در نواحی جنوبی آمریکا در اوائل قرن بیستم دور می زند. اما محلی که او این داستان ها را در آن نوشته است مکانی است آرام و بی دردسر در میان جنگل های سبز و دوردستی که حتی امروز نیز در آن هیچگونه اثری از ستیزه جویی و مصیبت دیده نمی شود.

فاکنر، برخی از بهترین رمان های خود را در ویلای باشکوه در جنگل نوشته است. این عمارت بزرگ که فاکنر آن را « بلوط کوهی» خوانده است، نام خود را از درختی به همین نام در نواحی اسکاتلند گرفته است که معنای صلح و آرامش و امنیت دارد.

ویلیام فاکنر از سال ۱۹۳۰ تا هنگام مرگ خود در سال ۱۹۶۲ در این خانه مجلل جنگلی زندگی کرد.

در این محل بود که ویلیام فاکنر به گفته خود، مکانی را که به اندازه یک تمبر پستی کوچک اما به شدت الهام بخش بود را برای خود پیدا کرده بود؛ ناحیه کوچکی در شمال شرقی ایالت می سی سی پی.

ویلیام گریفیث، رییس و کیوریتور موزه ای است که از تبدیل خانه مسکونی ویلیام فاکنر بوجود آمده است. موزه بلوط کوهی که امروزه متعلق به دانشگاه می سی سی پی است ویلیام فاکنر درواقع اولین نویسنده ای بود که درباره جنوب مدرن نوشت و کوشید تا رمز و راز باقی مانده از جنگ های داخلی آمریکا که شکلی اسرار آمیز به جنوب این کشور داده بود را بشکند. جنوبی که میان پیشرفت های دنیای مدرن و سنت های قدیمی معلق مانده بود. مانند کتاب هایی چون آوای خشم، که داستان زندگی خانواده های معلول و غیرعادی در زمینه ای از نواحی و سرزمین جنوب آمریکا بود.

ویلیام فاکنر در این دوران فیلمنامه هایی هم برای هالیوود نوشت که در این موارد از ماشین تایپ قدیمی خود استفاده می کرد.

او نویسنده فیلمنامه هایی چون « خواب بزرگ» و « داشتن و نداشتن» بود که با شرکت هامفری بوگارت و لورن باکال به صورت فیلم درآمد.

همزمان در ویلای بلوط کوهی، او متن کتاب برنده جایزه پولیتزر خود به نام «افسانه های دروغین» را با عجله روی دیوارهای اتاق یادداشت می کرد.

یکی از برجسته ترین رمان های ویلیام فاکنر، کتاب « نوری در ماه اوت» است که در آن شخصیت اول، مرد سفید پوستی است که باور دارد خون سیاه آفریقایی در رگ هایش جریان دارد و زاده یک آفریقایی تبار است.

در این کتاب فاکنر نوری بر چهره نژادپرست و جدایی خواه جوامع جنوبی آمریکا، تا پیش از آنکه جنبش آزایخواهی سیاهان بتواند آن ها را از میان بردارد، تابانده است.

تد اونبی، استاد دانشگاه می سی سی پی معتقد است نوول های ویلیام فاکنر نشان دهنده پوچی نژاد پرستی است: «این فقط یک کتاب درباره مردم سیاه و سفید نیست بلکه کتابی است که نیاز مردم را نشان می دهد و جامعه ای که از آن ها می خواهد مشخصا بدانند که هستند و از کجا آمده اند تا بتواند آن ها را در جای معینی قرار دهد. در این کتاب این سئوال که نژاد پرستی چیست و اصولا نژاد چه معنایی دارد به خوبی مطرح شده است. »

اونبی معتقد است داستان های فاکنر هنوز به قوت خود باقی است چرا که مسائل جهانی در آن مطرح شده است که زمان و مکان خاصی ندارد و همیشه قابل بررسی است: « مسائلی مانند طبقات، جنسیت، روابط بین انسان ها، آینده و بسیاری مسائل دیگر که تاریخ مصرف ندارد. همین موضوع است که فاکنر را تا امروز زنده نگه داشته است. طرح کردن سئوالاتی که هنوز اهمیت دارد.»

ویلیام فاکنر در سال ۱۹۴۹ برنده جایزه ادبی نوبل شد. او در سخنرانی خود جمله ای را به کار برد که هنوز مد نظر است: « بشر به سادگی همه چیزرا تحمل نخواهد کرد بلکه بر آن غالب خواهد شد.»

جمله خوشبینانه ای از سوی مردی که هنگام قدم زدن در جنگل های آرام بلوط کوهی به تاریک ترین گوشه های ذهن آدم ها فکر می کرد.

پرطرفدارترین عناوین