بهار نوشت:
آن سوی پنجرهها، برف میبارد، برف میبارد و بیتابی و شادمانی را برای اسکیبازان با خود به ارمغان میآورد. مارپیچ برفهای نکوبیده را که میبینی دلت میخواهد بدوی در برف و آسوده و بیتوجه به نگاه مردمکان، فریاد بکشی و حرکات موزون را مشق کنی روی برفی که با خود نشاط آورده است. نشاط اما نه برای کسی که سرمای زمستان برایش بهمنی است از هزینههای گرمایش.
برف میبارد بر تن خاکستری و خسته شهر تا مردمانی فارغ از دلمشغولیهای روزانه ساعتی را به اسکی کردن بگذرانند؛ ورزشی اشرافی با تشریفات خاص. برف میبارد تا شاید بار دیگر شور خرید و شوق شمشک در دل مردمان این شهرِ غبار گرفته بنشیند. خرید با حداقل پنجمیلیونتومان و حداکثر 45میلیون تومان. بیتعارف اسکی کردن هم برای خود داستانی دارد از جورابهای 150هزار تومانی گرفته تا چوبهای اسکی 30میلیون تومانی. 100هزار تومان ارزانترین عینک موجود در بازار و کاپشن و شلواری که یکمیلیون کمتر قیمت نخورده است در بازار. بازار وسایل اسکی اما مثل هیچ بازاری نیست.
بازاری با مارکهایی که در دنیای اسکیبازان برای خود اسم و رسمی دارند و تنها به واسطه بیتوجهی و جذاب نبودن بازار ایران تاکنون حضور فعالی در این بازار نوپا نداشتهاند. چوبهایی که بعضا از برندهای بزرگ با کیفیتتر هستند. اگر بیلبوردهای بزرگ پایتخت و تابلوهای فروشگاههای بزرگ شما را برای تعویض یا خرید وسایل جدید ترغیب کرده است این نکته را در نظر داشته باشید که قیمت بسیاری از این مارکها به چند 10میلیون تومان هم میرسد پس رویای خرید چوب اسکی مرغوب با چند صدهزار تومان را از ذهن خود خارج کنید.
چراکه ورود به دنیای وسایل اسکی مارکدار حداقل پنجمیلیون تومان و حداکثر 45میلیون تومان برایتان هزینه خواهد داشت. باور کنید در شهری که خریدن کاپشن 50هزار تومانی دست دوم آرزوی بسیاری از مردمان آن است، هستند کسانی که خرید وسایل 45میلیون تومانی اسکی را سرگرمی قلمداد میکنند.