مردی که در دوران نوجوانی به دختری دلبسته بود سالها بعد با نقشه این دختر و شوهر او به کام مرگ کشانده شد.
کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی مشهد ظهر روز 29 تیرماه به مغازهای رفتند که جوانی 29 ساله به نام جواد تا ساعتی قبل در آنجا به سبزیفروشی مشغول بود اما مردی ناشناس گلولهای را به چشم چپ وی شلیک کرده و او را به قتل رسانده بود. در صحنه جرم سرنخی از قاتل وجود نداشت اما افرادی که شاهد این واقعه بودند مردی موتورسوار را به عنوان ضارب معرفی کردند. یکی از آنها گفت: «موتوسیکلتی با دو سرنشین، جلو مغازه توقف کرد و ترکنشین موتور که کلاهکاسکت به سر داشت پیاده شد. او مستقیم به طرف جوان سبزیفروش رفت و بدون اینکه حرفی بزند گلولهای را به وی شلیک کرد و بعد هم، همراه همدستش گریخت.»
این شاهد و دیگر افرادی که صحنه جنایت را از نزدیک دیده بودند تاکید کردند پلاک موتوسیکلت مخدوش و ناخوانا بود. آنها علاوه بر موتور، خودرویی را دیده بودند که همزمان با قاتل به محل جرم رسید و بعد از وقوع قتل پشت سر موتورسواران به راه افتاد و به نظر میرسید نقش اسکورت را برای قاتل و همدستش دارد. کارآگاهان برای کسب اطلاعات بیشتر از این جنایت به بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازهای پرداختند که در نزدیکی سبزیفروشی قرار داشت اما این تصاویر نیز غیر از مردی با کلاهکاسکت که چهرهاش کاملا پوشیده بود چیز دیگری را نمایان نکرد.
افسران جنایی در گام بعدی سراغ اعضای خانواده جواد رفتند. مادر مقتول به آنها گفت: «مدتی قبل مردی پسرم را با سلاح تهدید به مرگ کرده بود. آن مرد را نمیشناسم و فقط میدانم ساکن زابل است و پسرم سالها قبل به همسر او علاقه داشت.»
ماموران در جریان تحقیقات پی بردند جواد، زمانی که پسری نوجوان بود به دختری تقریبا همسن خودش علاقهمند شد اما این عشق نافرجام ماند تا اینکه آن دختر به نام مریم با مردی دیگر ازدواج و از مشهد به زابل نقلمکان کرد. در حالیکه هیچ سرنخی از مریم و شوهر او وجود نداشت مردی نزد کارآگاهان رفت و گفت شماره پلاک خودرو پژو 206 را که مردان موتورسوار را محافظت میکرد یادداشت کرده است. کارآگاهان بعد از به دست آوردن این اطلاعات به ردیابی خودرو موردنظر پرداختند و فهمیدند این اتومبیل چند بار به افراد مختلف واگذار و در نهایت به فردی ساکن زابل فروخته شده است.
نشانی ثبتشده از این فرد ماموران را راهنمایی کرد و آنها را به زابل کشاند. پلیس در این مرحله از تحقیقات توانست مریم و شوهرش یحیی را بازداشت کند. این دو در ابتدا منکر قتل بودند اما سرانجام زن جوان در بازجوییهای تخصصی اسرار جنایت را برملا کرد. او گفت: «جواد قبل از اینکه من ازدواج کنم مرا دوست داشت اما من با یحیی عروسی کردم و به زابل رفتم بعد از آن زندگی آرامی داشتم تا اینکه شوهرم از این موضوع باخبر شد. من به او توضیح دادم دیگر رابطهای بین ما وجود ندارد و اگرچه در گذشته به جواد علاقه داشتم، دیگر او را فراموش کردهام. شوهرم که به خاطر این ماجرا به شدت پریشان شده بود یکبار به مشهد رفت و جواد را به مرگ تهدید کرد اما مشکل با این کار حل نشد و بالاخره من به یکی از اقوامم پیشنهاد دادم در ازای پول، جواد را به قتل برساند و او هم قبول کرد.»
کارآگاهان برای به تله انداختن قاتل اصلی از مریم خواستند با او در مشهد قرار ملاقات بگذارد. به این ترتیب وقتی جمشید راهی خراسانرضوی شد، ماموران وی را دستگیر کردند. او ابتدا نمیخواست اتهام قتل را بپذیرد اما تصاویر به دست آمده از قاتل با قد و هیکل او همخوانی داشت و علاوه بر این مریم علیه او اعتراف کرده بود. به همین سبب چارهای جز بیان حقیقت پیش روی خود ندید و گفت: «وقتی مریم به من پیشنهاد داد در ازای پنجمیلیون تومان جواد را بکشم قبول کردم و همراه او و شوهرش به مشهد آمدیم و در هتلی اتاق گرفتیم. من از سه نفر از دوستانم خواستم در قتل کمکم کنند. بعد با موتور و پژو یحیی به محل قتل رفتیم و من با سلاحی که مریم برایم خریده بود، مرد جوان را کشتم و پولی را که گرفته بودم بین خودم و همدستانم تقسیم کردم و بعد هم از یکدیگر جدا شدیم.»
بنابر این گزارش، در حال حاضر سه متهم در بازداشت به سر میبرند و تلاش برای دستگیری سه متهم دیگر که دو نفر از آنها افغان هستند ادامه دارد.