bato-adv
کد خبر: ۱۲۰۳۹۰

زن سوم، شوهرش را به «ميهماني مرگ» كشاند

شكايت اولياي‌دم سه سال بعد از گم‌شدن مردي ميانسال، راز قتل او را براي پليس فاش كرد و مشخص شد همسر سوم مقتول با همدستي دو مرد دست به جنايت زده است.

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۶ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۱
شكايت اولياي‌دم سه سال بعد از گم‌شدن مردي ميانسال، راز قتل او را براي پليس فاش كرد و مشخص شد همسر سوم مقتول با همدستي دو مرد دست به جنايت زده است.

اين پرونده كه به‌زودي در شعبه 71 دادگاه كيفري ‌استان تهران رسيدگي مي‌شود يك سال قبل در شهريار به جريان افتاد و در آن زمان يكي از فرزندان مردي به نام فرامرز به ماموران گفت پدرش از سه سال پيش ناپديد شده ‌است. اين جوان به پليس گفت: سه سال است كه پدرم گم شده و با ما هيچ‌ تماسي نداشته است.

در اين مدت هربار كه به خانه‌اش رفتيم همسرش به ما گفت پدرمان به ژاپن رفته تا كار كند و هنوز برنگشته است. در اين سه سال هربار كه از او خواستيم شماره تلفني به ما بدهد طفره رفت و گفت شماره‌اي ندارد. اين پسر ادامه داد: من فكر مي‌كنم همسر پدرم از سرنوشت او خبر دارد و نمي‌خواهد چيزي به ما بگويد. با شكايت اين جوان تحقيقات پليس آغاز شد و همسر سوم فرامرز مورد بازجويي قرار گرفت. او گفت: شوهرم به گفته خودش به ژاپن رفته است البته من هم از او خبر ندارم. وقتي اين زن از بيان واقعيت طفره رفت و حاضر نشد به سوالات پليس جواب دهد ماموران جمع‌آوري اطلاعات در مورد فرامز را آغاز كردند و متوجه شدند اين مرد سه بار ازدواج كرده و آخرين همسرش زني است كه در حال حاضر در عقد او است.

او از دو ازدواج ديگرش فرزنداني دارد كه همگي بزرگسال هستند و زندگي‌هاي جداگانه دارند. كارآگاهان همچنين متوجه شدند فرامرز از همسر سوم خودش هم يك دختر دارد كه حساب مشتركي بين اين سه وجود دارد و از زمان گم شدن فرامرز همسر و دخترش از آن حساب برداشت مي‌كنند. اين تنها يافته‌هاي پليس نبود و ماموران متوجه شدند سارا همسر فعلي فرامرز مدتي است با مردي به نام اسماعيل زندگي پنهاني دارد و اسماعيل به خانه او رفت و آمد مي‌كند. سارا با به دست آمدن اين اطلاعات يك‌بار ديگر تحت بازجويي قرار گرفت.

زماني كه پليس در مورد اسماعيل از او سوال كرد اين زن گفت: سه سال قبل شوهرم به طور ناگهاني گم شد و بعد از آن ديگر خبري از او نشد. به ما گفته بود مي‌خواهد به خارج برود و كار كند. من و دخترم فكر مي‌كرديم شوهرم به ژاپن رفته است. در اين مدت من سعي كردم پيدايش كنم اما نشد تا اينكه يك سال قبل اسماعيل كه مي‌دانستم نسبت به من علاقه‌اي دارد به خانه‌ام آمد و گفت حالا كه شوهرت رفته و تو را ترك كرده بيا با هم زندگي كنيم و زن صيغه‌اي من بشو. من هم كه شرايط سختي داشتم قبول كردم و از آن به بعد اسماعيل با من رابطه داشت.

سارا انگشت اتهام را به سمت اسماعيل گرفت و گفت: از آنجايي كه اسماعيل در اين مدت چندين بار به من گفت شوهرت مرده است، حدس مي‌زنم او اطلاعاتي در اين‌باره دارد. اسماعيل با توجه به طرح اين اتهام بازداشت شد اما ماجراي گم‌شدن فرامرز را به گونه‌اي ديگر تعريف كرد و گفت: من و سارا با هم رابطه داشتيم و اين پيشنهاد سارا بود كه فرامرز را بكشيم. چون سارا مي‌گفت فرامرز مرد بداخلاقي است و نمي‌خواهد بيشتر از اين او را تحمل كند.

من هم قبول كردم چون عاشق سارا شده‌ بودم. يك مرد افغان را اجير كرديم و قرار شد سه نفري فرامرز را به قتل برسانيم. طبق نقشه او را به باغي دعوت كرديم و در حالي‌كه همه چيز شبيه به يك ميهماني بود، فرامرز را غافلگير كرديم و او را كشتيم و جسدش را در همان باغ دفن كرديم. پليس با كمك اسماعيل، مرد افغان را هم بازداشت كرد.

هر سه متهم بارها مورد بازجويي قرار گرفتند و به دست داشتن در قتل اعتراف كردند. مرد افغان در بازجويي‌ها گفت: من براي اين قتل پول گرفتم. سارا و اسماعيل با هم نقشه را كشيده‌ بودند و من فقط در كندن چاله و دفن مقتول كمك‌شان كردم. اين اسماعيل بود كه دست به اين قتل زد. ماموران در ادامه به باغي كه متهمان نشاني‌اش را داده‌ بودند رفتند و بعد از حفر چاله‌اي كه گفته مي‌شد فرامرز در آن دفن شده استخوان‌هاي او را پيدا كردند.

آزمايش‌هاي ژنتيكي ثابت كرد استخوان‌ها متعلق به فرامرز است بنابراين اتهام قتل عمد و معاونت در قتل به اسماعيل، سارا و مرد افغان تفهيم شد. آنها يك‌بار ديگر مورد بازجويي قرار گرفتند و جزييات را توضيح دادند. در حالي‌كه دو متهم مرد مدعي بودند سارا نقشه قتل را كشيده ‌است اين زن در آخرين دفاعياتش گفت از ماجراي قتل شوهرش خبر نداشته و متهمان دروغ مي‌گويند.

اين در حالي بود كه اسماعيل هم قتل را گردن مرد افغان انداخت و گفت قاتل اصلي اوست و طناب را او دور گردن متهم پيچيد. مرد افغان نيز اتهامش را رد كرد و مدعي شد در اين قتل نقشي نداشته است. با اين حال قرار مجرميت و كيفرخواست عليه متهمان صادر شد و پرونده اين بار در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به جريان افتاد. قاضي نورالله عزيزمحمدي بعد از بررسي پرونده با وارد آوردن چند ايراد از جمله بررسي سابقه ارتباط اسماعيل و سارا و بررسي فهرست مكالمات تلفني آنها از دادسراي شهريار خواست اين ايرادات را برطرف كند تا پرونده براي رسيدگي آماده شود. 
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv