مرتضی طلایی
فرارو- مرتضی طلایی: بی شک آنچه که می توان به عنوان شاکله نظم سیاسی ای که انقلاب اسلامی مبدع آن نام برد اصل «مردم سالاری دینی» است.
مردمسالاري ديني در حقيقت يك فلسفه سياسي نوظهوری است که به جمع تئوكراسي و دموكراسي نظر و به امر «سياست» که بخش مهمي از حكمت عملي اندیشه اسلامی است می پردازد و در عین حال به حق تكليف انسان و هستيشناسي فلسفياي نظر دارد كه در آن ماهيت جهان، «به سوي خدا» است.
در اين باب نيز حضرت آيتالله العظمي خامنهاي نظراتی بدیع را ارائه داده اند که برای جویندگان حکمت اسلامی بسیار مفید است. ایشان می فرمایند؛ «مبناي مردمسالاري ديني با مبناي دموكراسي غرب متفاوت است. مردمسالاري ديني – كه مبناي انتخابات ماست و برخاسته از حق و تكليف الهي انسان است – صرفا يك قرارداد نيست. همه انسانها حق انتخاب و حق تعيين سرنوشت دارند، اين است كه انتخابات را در كشور و نظام جمهوري اسلامي معنا ميكند. اين بسيار پيشرفتهتر و معنادارتر و ريشهدارتر از چيزي است كه امروز در ليبرال دموكراسي غرب وجود دارد...».
در فرازی دیگر نیز، معظم له در خطبههاي نماز جمعه تهران به تاريخ ۲۰/۱۱/۱۳۶۸ و به فاصله اندكي از انتخاب مجلس خبرگان می فرمایند؛ «حتي در انتخاب رهبر – با اينكه رهبري يك منصب الهي است و تابع ملاكهاي الهي و معنوي و واقعي است – باز مردم نقش دارند؛ كمااينكه مشاهده كرديد مجلس خبرگان كه نمايندگان مردمند، مينشينند و كسي را معين و انتخاب ميكنند. اگر همان كسي كه مجلس خبرگان انتخاب كرد، مورد قبول مردم نباشد، باز رهبري او جا نخواهد افتاد. پس آحاد و عامه مردم، علاوه بر اينكه به مجلس صورت غيرمستقيم – از طريق مجلس خبرگان – رهبر را معين ميكنند، مستقيما هم نسبت به شخص رهبر نظر و تصميم دارند و نظر و تصميم و خواست و اراده آنهاست كه در حقيقت يك رهبر را رهبر ميكند و به او امكان تصرف و قدرت امر و نهي و قبض و بسط ميدهد.»
این قرائت از مردمسالاری نشان می دهد که در اندیشه رهبر حکیم انقلاب این امر جایگاهی متعالی در نظام جمهوری اسلامی دارد و می طلبد که برای اعتلای روزافزون آن به جد تلاش کرد. در این باب باید اصولگرایی و اصولگرایان بیش از پیش به این امر مهم توجه نشان دهند و به بسط روزافزون آن یاری رسانند. بالاخص آنکه رد برهه ای خاص مانند انتخابات می طلبد در این باب با جدیتی اصولی وارد میدان شد و پاسخ های قاطعی را به کسانی که در این امر مهم تشکیک می کنند ارائه داد.
این اصل مهم در دوران فتنه ۸۸ از سوی کسانی که در پازل دشمن نقش آفرینی می کردند مورد تشکیک قرار گرفت و این عناصر فریب خورده کوشیدند با تشکیک در اصالت این اصل مهم به نوعی میراث گراسنگ انقلاب اسلامی را زیر سوال ببرند. بدیهی است که این امر صرفا در حیطه نظر صورت نگرفت و در حیطه عمل و در کف خیابان ها این اقدام سامان داده شد. بنابراین مانه بایک «نظر صرف» بلکه با اقدامات هماهنگی برای زدودن اندیشه دینی در ساحت سیاسی مواجه بودیم.
از این حیث اصولگرایان باید بیش از گذشته به تبیین این اصل مهم بپردازند و در آستانه انتخابات مجلس نهم با مدنظر قرار دادن این ضرورت به سامان دهی فعالیت ها بپردازند. اینچنین هم در ساحت نظر و هم در میدان عمل غنای اندیشه اصولگرایی آشکار خواهد شد و این اصل مهم و دوران ساز که جبهه شرق و غرب را در هم شکست و علم رفیع توحید را در این مرز و بوم برافراشت بیش از پیش شناسانده خواهد شد.